بنام خدای زیبایی ها
ترویج فرهنگ باستانی در مارکده به قیمت کمرنگ نمودن فرهنگ اسلام و عاشورایی
مطلبی در وب سایت مارکده بنام " سوگواری " در شماره 45 جارچی در اول اسفند ماه 89 به چاب رسید ( درست چند روز بعد از دهه آخر صفر ) که واقعا از چند جهت تامل برانگیز است که در زیر جمله به جمله آن را در چهارده قسمت نقد میکنم :
اول :
برای نویسنده این مطلب واقعا متاسفم که اینقدر اطلاعات او از نوشتن این مطالب در مارکده عجیب وبه گونه ای چشم هایش را بسته
ونمی داند که اوضاع فرهنگی و مذهبی مردم تا چه حد و خط است.
دوم "
کسی که در این گونه مراسمات شرکت نمی کند و یا اعتقادی به عزاداری یا بقول خودش سوگواری ندارد چگونه می تواند نظر داد و نظر مردم را عوض کند و یا ترویج فرهنگ نماید.
سوم :
در جمله ای که اینگونه( نویسنده) بیان نموده است : " بنظر میرسد ما تازی زده و از خود بیگانه شده ایم و از فرهنگ گذشته خود بی خبریم " ، به اطلاع او برسانم که بنظر می رسد آگاهی ندارد که فرهنگ ما از چه سرمشقی الگو گرفته است و چه اهدافی را طی می نماید ، ما مسلمان و فرهنگ ، فرهنگ عاشورایی داریم مصداق :« کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا»
ما حتی مال و جان و پدر و مادرمان را در راه امام حسین (ع) فدا می کنیم. همانگونه که در زیارت عاشورا می خوانیم :« بابی انت و امی و .... » .
چهارم :
فرهنگ در ایران بر دو بخش تقسیم شده است:
1 – فرهنگ تاریخی و باستانی که نشانگر قدمت و تمدن ایران باستان ما است که قدمت کشور و آداب و سنن آن را از دیگران متمایز کرده است و یادگاران گذشتگان است.
2- فرهنگ اعتقادی که همان فرهنگ اسلام و اعتقادات به خدا و قرآن و اهل بیت و الگو گرفتن از زندگی آنان و پیرو دستورات تا ظهور حضرت ولی عصر (عج) که در آن زمان همه حقایق بشر روشن خواهد شد.
نویسنده ، خواست آن این است که مورد اول را بر مورد دوم فائق آورد یا بصورتی کمرنگ تر نماید .
من اکثرا مطالبی را که در وب سایتش به معرض دید همگان می گذارد می خوانم تقریبا همه مطالبی را که در خصوص فرهنگ نوشته تکیه به فرهنگ باستانی ایران نموده و تاکنون مردم را شفارش به اجرای دستورات اهل بیت (ع) ننموده است. شما ( نویسنده) فرهنگ اسلام و ائمه(ع) را ترویج نما که همانند جهاد در راه خداست .
پنجم :
اگر به کسی خبر فوت عزیز خود را بدهند طبیعی است که چند حالت به او دست می دهد : اول از حالت عادی خارج و دوم شاید باور نمی نماید ، سوم گریه و زاری می کند. این ها حالاتی هستن که در اینگونه مواقع برای انسان طبیعی است . من نمی دانم این نویسنده می خواهد این حالات را هم عوض نماید یا اهداف دیگر برای جا انداختن گریه نکردن برای مردگانمان در جامعه مردم مارکده پیاده نماید. (البته بعضی از جملات به حق گفته) ،خطاب به نویسنده می گویم : شاید شما بخواهی وقتی بهترین عزیزتان را از دست بدهی، گریه نکنی یا خوشحال شوی یا ... ، مردم چکار کنند که در زمان مرگ عزیزان خود گریه کنند یا نکنند یا تابوت را دیدند صدای گریه انان بلند تر شود یا نشود. داغ برادر را برادر مرده می داند. عزیزی که یک عمر با او انیس بوده ( مانند مادر )و کل لحظات عمرش با وی سپری شده حالا که او را از دست داده به قول شما نباید ناراحت و یا گریه کند و یا کم گریه کند و او را زود فراموش کند و ... مگر میشود ، این اعتقادات شما است نه مردم و این را نمی شود تحمیل کرد. فقط گذشت زمان و خود باوری خود نفر می تواند این حالات را عوض نماید. و ابراز همدری فکر کنم بهترین تسکین برای بازمانده گان است که در اسلام سفارش اکید به آن شده است نه اینکه نویسنده در مطلب خود بنویسد که : «بازمانده از مردم انتظار داشته باشد که با او ابراز همدردی نماید »، چون بازمانده نیاز به این همدردی دارد بایستی این کار شود که از نظر روانی بهترین گزینه است.
ششم :
به این جمله نویسنده توجه کنید :«...... چون ما آمدهايم در اين دنيا زندگيكنيم، نيامدهايم گريه و عزا داري كنيم.....» این به معنی چیست مگر تمام انسانها زندگی نمی کنند یا اینکه زندگی کردن یه جوری دیگر است و عزاداری کردن یه جوری دیگر و از زندگی کردن جدا است یا آنانی که عزاداری می کنند زندگی نمی کنند یا این که منظورش این است که عزاداری ممنوع و باید گفت و خندید و رقصید و کیف و حظ کرد ، من که خود نفهمیدم چه فکر و هدفی دارد از این جمله ولی این را بداند که در هر زمان یک آداب و رسوم و سنن رواج داشته و به مرور زمان یا حذف می شود یا به آن اضافه میشود یا اینکه آن آداب فرهنگ آن جامعه میشود از این سه مطلب خارج نیست . مانند دوران قبل از شهادت امام حسین (ع) روز دهم محرم روز عادی بود و مسلمان آن زمان هیچ گونه مراسمی نداشته و پس از واقعه جانگداز عاشورا این مراسم بپا شد و تا آخر زمان نیز برگذار خواهد شد چون بقول امام ( ره) همین محرم و صفر است که اسلام را نگاه داشته است.نکته بعدی در خصوص مطلب بالا این که مگر ما در کل سال گریه و عزاداری می کنیم ما فقط در زمان های خاص عزاداری یا بقول شما سوگواری و در ایامی هم خوشحالی یا پایکوبی میکنیم. ( هر چیزی در زمان و مکان خودش).
هفتم :
مرگ بستگان شاید برای کسی بقدری دردناک و سنگین باشد که شاید او تا چند سال وضعیت مطلوبی نداشته باشد و برای کسی دیگر طوری است که مراسم هفتم یا نهایت چهلم او که گذشت متوفی را فراموش نماید .در همین مارکده هم این گونه افراد هستند نویسنده مطلبی دارد به این گونه ( با کمی تلخیص ) : « حداكثر در طي كمتر از يك سال، بهتر است 6 ماه، طي شود و زندگيها به روال عادي برگرددو..... اگر چنين نشد بايد در سلامت روانيمان شك كنيم » ، اول این که نمی توان برای سوگواری مدت تعیین کرد چون انواع رفتار ها در جامعه است پس نتیجه می گیریم کسی که کمتر از یک ماه متوفی خود را فراموش کرده یا دست به کارهای بزند ..... از نظر شما سلامت ترین نفر روی زمین و آنانی که بالای شش ماه هنوز بیاد آن عزیر سفرکرده خود هستند ، روانی و بیمار هستند ، این اصلا با منطق و عقل جور در نمی آید. البته گفتم که همه گونه انسان است احساسات یک مرد با یک زن اصلا قابل مقایسه نیست و وابستگی آن هم همین طور مثلا وقتی مادری از دنیا رخت بر می کند برای فرزندان آن اگر دختر باشد خیلی سخت تر است تا پسر یا حتی شوهر آن مرحومه این فکر کنم با اصول مطابقت داشته باشد. شاید هم در یک خانواده بازمانده یک نفر مدت ناراحتی او بیشتر از دیگر اعضاء باشد این بستگی به خود فرد دارد نمی توان این جمله نویسنده را برای همه پیاده کرد.
هشتم :
نویسنده در ادامه مطالب خود می افزاید:
«متاسفانه شغل و حرفهاي به نام مداحي در جامعهي ما رواج و توسعه يافته وبه صورت شغل درآمد زا درآمده است و..... »
آقای نویسنده چرا متاسف هستی از این که شغل مداحی رواج یافته است . از مداحی خوشت نمی آید یا اذیت می شوی . چرا نمی گویی متاسفانه شغل خواننده گی رواج پیدا کرده است . که روزی چند نفر خواننده کاست های ... روانه بازار می کنند و درآمد زایی مناسبی هم برای خود ایجاد نمودند.چرا؟؟!!. علت چیست ؟ همانگونه که در یک کنسرت یا مجلس یا جشن ها و... نیاز به خواننده برای خوانندگی دارد همانگونه هم( البته بلا تشبیه ) در مراسم های عزاداری یا سوگواری نیاز به مداح دارد رواج مداح یعنی افزایش مجالس عزاداری که این خبر خوش یمنی است . شغل مداحی نیز مانند دیگر شغل هاست ، مداح که شب و روز خود را در مجالس می گذراند بایستی برای امرار و معاش خود دست مزدی بگیرد حالا کم یا زیادتر که بستگی به آن مداح دارد . چگونه مثلا شجریان کنسرتی که اجرا می کنند بلیط ان دها هزار تومان است که فقط یک کنسرت 3 ساعته آن دهها میلیون تومان می گیرد فربه و چاق نمی شود و از نظر شما موردی ندارد و تاسف نیز برای آن نمی خورید ولی مداحی که برای اهل بیت (ع) و .. مدیحه ثرایی می کند و دستمزد یک سی ام همانند شجریان هم نمی گیرد متاسف هستی ، ولی من برای شما متاسف هستم که اینگونه افکار را می خواهی به مردمی مارکده که جان و مال خود را حالا ظاهری یا باطنی برای اهل بیت فدا می نمایند ، تحمیل نمایی.
نهم :
«مداحان در مجلس سوگواري عزيز تازه فوت شده، به منظوررونق بخشيدن به كار خود، به گذشتههاي دور و نزديك نقب ميزنند و با يادآوري و بهروز كردن و چسباندن مرگ كساني كه دير هنگام فوت شدهاند به غم و درد مرگ تازه فوتشده، درد، غم، سوگ و ماتم فرو خفتهي مردم را بيدار و حس غم و اندوه را در اذهانفربه و تازه ميكنند»
جمله بالا که نویسنده نظر داده مخصوصا در آن گزینه که : "به گذشته های دور و نزدیک نقب می زنند ...." نویسنده این را بداند که هیچ مداحی من تا حالا نشنیدم و ندیدم ( در مارکده ) که در مجلس ترحیم از پدر یا مادر یا اجداد مرحوم یا مرحومه اسمی بیاورد تا مردم را بیشتر بگریانند این را بدان که نام امام حسین (ع)را در هر مراسم سوگواری یا عزاداری آوردن بهتر است و این مجالس هم ترویج فرهنگ عاشورایی است که ما درکل سال نه فقط 10 روز اسم امام حسین(ع) را بیاوریم و تمام شود تا سال دیگر و از سویی این واقعه عاشورا بقدری جانسوز و تلخ است که هر چه برایمان بگویند و به تصویر بکشند ما نمی توانیم درک کنیم. پس نتیجه می گیریم که شما با این کار مخالف هستید که این یعنی کم رنگ کردن اسلام و فرهنگ آن .
دهم :
به یکی دیگر از جملات نویسنده که در این مطلب نگارش نموده توجه داشته باشید :
«.....ميبينيم مردم ما اينقدر كه به گورستانعلاقه دارند و با قبر مانوساند، به زندگي عشق نميورزند....»
گورستان انسان را همیشه به یاد معاد و قیامت می اندازد اصلا ما برای چه و چه هدفی در این دنیا زندگی می کنیم یعنی یک روز که به دنیا آمدیم یک روز از دنیا می رویم و همه چیز تمام می شود . پیامبر اکرم (ص) ( اگر اشتباه نکرده باشم ) می فرماید: اگر روزی بسیار خندان بودید سری به گورستان بزنید و بدانید که این خوشی ها روزی تمام می شود و اگر روزی بسیار ناراحت و غمگین بودید نیز سری به گورستان بزنید و بدانید که دنیا ارزش ندارد و روزی همه مردنیم و زمانی هم رجعت می نماییم.
نمی دانم نویسنده از کجا آمده که مردم مارکده را اینگونه می پندارد که این نظریات را بقولی می بافد ، مردمان که هر پنج شنبه فقط 15 تا 30 دقیقه در طول هفته (از کل 10080 دقیقه یک هفته) به نظر شما زیاد است و این چند دقیقه یعنی مانوس شدن با گورستان و قبر تلقی می کنید حتی در مارکده بعضی ها بعد از برگزاری مراسم چهلم عزیزشان ( مانند پدر ، مادر ، همسر یا .. ) یک سال یک بار هم قبرستان نمی روند یا یادی از آنها نمی کنند که یک روزی آن نفر مثلا پدرش یا .. بوده . و قبرستان نمی روند که زندگی کنند می روند برای عزیزانشان دعا و فاتحه بفرستند که دستشان از این دنیا کوتاه شده است که همه نیاز دارند.
یازدهم :
نقد جمله بعدی نویسنده :
«اصولا آدم شاد و خنده رو را جلف و سبكميپنداريم و آدم غمگين و محزون را سنگين و رنگين. اينقدر كه مشتاق شركت در عزاداريهستند شوق شركت در مراسم عروسي و جشنها را ندارند به همين جهت احساس شادي در ماپژمرده شده و از زيباييها لذت و حظ و كيف چنداني نميبريم»
اگر آقای نویسنده سیره پیامبر اعظم (ص) و اهل بیت را مطالعه کرده باشد اینگونه نظر نمی داد ، پیامبر اکرم همیشه تبسم برلبانش جاری بود و وقتی زیاد می خندید فقط دندانهایش پیدا می شد.
ولی کسی که آن چنان می خندد که قهقه آن تا دها متری شنیده می شود یا به هر چیزی می خندد بایستی آن را سبک و جلف پنداریم. دین اسلام برای هر کاری که فکرش را بکنیم آداب تعریف نموده که به حق که کامل ترین دین است.
و اما آقای نویسنده شما می توانید دو دعوت نامه برای همه مردمان مارکده هم زمان بفرستید و به مراسم عروسی و هم به مراسم سوگواری دعوتشان کنید و خواهید فهمید که مردمان به کدام مجلس می آیند. که این در مارکده بارها امتحان شده است . مثال در یک شب مردمان را به مجلس سوگواری مثال پیامبر اعظم (ص) دعوت نمای و تعداد را بشمارید و در زمان دیگر مردمان را به عروسی دعوت نمای و تعداد را بشمار ، آنگاه خواهی فهمید که این نظر شما کاملا مغایر است . این را همه می دانند .
دوازدهم :
« از هنر موسيقي و آهنگِشاد گريزانيم و لحن و آهنگِ حزن انگيز ما را بيشتر تسكين ميدهد»
نا گفته نماند که موسیقی جلا دهنده روح و روان است و هر موسیقی و هر زمانی بستگی به شرایط خودش دارد. حتی موسیقی غمناک هم مواردی از موسیقی شاد در روحیات افراد اثر مثبت تر می گذارد.
آقای نویسنده هر وقت که اراده کردی برو در مارکده چرخی بزن و توی گوشی ها یا نوار یا سی دی های خودرو یا رایانه ها کل خانواده ها در مارکده بررسی نمای خواهی فهمید که تعداد آهنگ های شاد چند برابر آهنگ های غم یا اینکه همه ی آهنگ های موجود را تشکیل می دهد این را مطمئن باشید . شاید این نظر شما در 10 سال اخیر به قبل شاید صدق می کرد نه اکنون پس نتیجه برعکس نظر شما ، مردمان روبه گوش دادن آهنگ های شاد ( آهنگ های غربی یا داخلی زن یا مرد ) هستند آن هم با سرعت بالا رو به پیشرفت است.
آقای نویسنده شما که به عنوان یکی از اعضاء شورای روستا هستید شاید مطلع باشید که در مارکده ماهواره چقدر در حال نفوذ به منازل هست بطوری به جرات می توان گفت اکنون 40 درصد مارکده ها یا بیشتر از ماهواره استفاده می نمایند . چرا برای این افسوس نمی خوری یا مطلب نمی نویسی که چه خطری جوانان را تهدید می کند گفتنی است که هر چند بصورت محدود مطالب آموزنده ای داشته باشد ولی بدانید که نکات منفی آن قابل مقایسه نیست و همین را فقط می شناسند ( رقص و فیلم های متسهجن و اخبار های کذب و .. .... ) و به اینگونه موارد روی می آورند.
سیزدهم :
مطلب بعدی که قابل نقد است در زیر آمده که نویسنده نوشته :
.....داشتن روحيهغم و اندوه، آرايش، زيبايي، شيك پوشي و استفاده از رنگهاي شاد را جلف و سبكميپنداريم ولي آدمهاي افسرده با روحيه آميخته به غم و مظلوم نما و رنگهاي تيرهبرامان خوشايند است.
از جمله نشانه های چشمگیر الهی در جهان هستی، رنگ است. رنگ ها با تجلی و ظهور در پیکر موجودات جاندار و بی جان جلوه و جمال خاصی به طبیعت بخشیده، ادامه چرخه حیات و شکوه زندگی را مرهون خود ساخته اند. قوه ای بزرگ تر یا بیشتر و گوناگون تر از احساس رنگ ها در زندگی ما اثر ندارد، اثرات روانی رنگ ها تا حدی است که می توانند محیط را شاد یا حزن آور، سبک یا سنگین، گرم یا سرد جلوه دهند و در انسان احساس خوشحالی یا غم، قوت یا ضعف، اضطراب یا سکون و جز آن ایجاد کنند.
لازم است چند روایت نیز نقل کنیم :
بی شک بهترین رنگ لباس در اسلام، رنگ سفید است. پیامبر ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ فرموده است:
«هیچ رنگی در لباس هایتان بهتر از سفید نیست. از چنین لباسی استفاده و مردگان خویش را با پوشش سفید کفن کنید.»
نیز نقل شده که بیشتر لباس های پیامبر ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ به رنگ سفید بود.
البته اگر عرف جامعه استفاده از پوشش سفید را برای مثلاً بانوان و دختران در انظار عمومی نادرست بداند، بهره برداری از آن صحیح نخواهد بود.
انتخاب رنگ لباس بستگی به عرف آن جامعه و زمان آن بستگی دارد و نوع رنگ در هیچ روایتی صراحتا حرام ندانسته یا کراهت اعلام نشده بجز رنگ مشکی که رنگ دوزخیان است که از جمله موارد استثنا شده از کراهت استفاده از لباس مشکی، مراسم عزاداری سید الشهدا ـ علیه السلام ـ است.
به طور کلی در چند مورد استفاده رنگ سیاه استثناء دارد: 1ـ کفش؛ 2ـ عبا؛ 3ـ عمامه؛ 4ـ در حال تقیه و ضرورت؛ 5ـ در عزاداری ها؛ 6ـ در مواردی که عرف استفاده از پوشش سیاه را مناسب بداند.
اگر مقایسه ای با چند سال پیش داسته باشیم خواهیم فهمید که جوانان مارکده نسبت به موهایشان و نوع لباس و رنگ ، شیک تر و زیبا تر شدند ( همانگونه که از شواهد پیداست) و این روند همانگونه که شما می خواهید ، می باشد. اگر اسلام را به تمام معنا درک نماییم هیچ مشکلی نخواهیم داشت.
چهاردهم :
و آخرین مطلب نویسنده که بایستی در باره آن نقد کرد این است :
«غمِ نشسته در وجود ما موجب شده كه ما، جهان و انسانها را زيبا ودوست داشتني نبينيم و آن حظ و كيف و لذت و خوشايندي كه بايد از جهان ببريم،نبريم. »
جهان بقدری زیبا آفریده شده که اگر انسانها در چگونگی آفریدن آن تفکر کند متحیر و شگفت زده خواهند شد .آقای نویسنده شما که نوشتید که ما جهان را زیبا و دوست داشتی نمی بینیم بستگی دارد که با چه دید و نیتی به آن بنگریم اگر به همه دستورات خداوند متعال لباس اجرا بپوشانید خواهید فهمید که جهان از آنچه می بینیم زیبا تر است. تمام مخلوقات تسبیح کننده خدا هستند همان گونه که در آیات قرآن ذکر شده ، ولی انسانهای که تسبیح کننده کمی از نعمت های خالق نباشند شاید جهان را دیگر زیبا نبینند چون آنان جهان را به میل خودشان می خواهند باشد.
اين نظر من بوده است شايد بعضي ها موافق و بعضي ها هم مخالف هستند نظرات خود را بيان نماييد.
..............به امید ظهورش..........
موفق و سلامت باشید . تا نقدی دیگر
:: برچسبها:
ماركده ,
شاهسون ,
عرب ,
:: بازدید از این مطلب : 303
|
امتیاز مطلب : 11
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3